خبرگزاری مهر، گروه سیاست- محمد مهدی ملکی: شرایط فعلی در منطقه بنا به باور اکثر کارشناسان غیرقابل پیش بینی شده است و این به دلیل پیچیدگی و حساسیت بالایی است که توامان در مناطق مختلفی از منطقه ما در حال رخ دادن است، سوریه، عراق، لبنان، یمن، بحرین، فلسطین و دیگر کشورهایی که هر یک به فراخور شرایط داخلی که از آن برخوردارند درگیر مشکلاتی تحمیل شده از سوی بیگانگان هستند و از بی ثباتی سیاسی و امنیتی رنج می برند.
در این میان پر واضح است که قلب حوادث و کانون تحولات منطقه که می تواند بیشترین تاثیرگذاری را بر دیگر کشورهای منطقه و قطعا بر کشورهای فرامنطقه ای داشته باشد و این به دلیل وجهه بین المللی آن است، مساله سوریه هست. امروز بیش از ۵ سال است که از «بحران بین المللی» سوریه می گذرد و در این رهگذر فراز و فرود های بسیاری را تا کنون شاهد بوده ایم، گاهی دست برتر در اختیار نیروهای ارتش و مردمی سوریه بود و گاهی اوقات هم عکس این مطلب صادق بود.
بازیگران متعدد منطقه ای و بین المللی که در این عرصه حضور دارند و تعدد گروه های تروریستی فعال در آن کشور تحت عنوان معارضه و مسلحان سوری باعث شده مساله سوریه نه یک موضوع ساده داخلی و یا منطقه ای که کاملا به مثابه کلافی پیچیده، مبهم و چند وجهی باشد.
تفسیر و تحلیل در خصوص ابعاد مختلف این بحران نیاز به ساعت ها تفسیر دارد که البته در حوصله این نوشتار نمی گنجد، اما آنچه قصد تبیین آن را داریم این است که با در نظر گرفتن شرایط و تحولات اخیر در منطقه به طور خاص در سوریه که اهمیت و چرایی حساسیت آن در بالا آمد و با نگاهی واقع گرایانه به عرصه میدانی و سیاسی منطقه ای می توان به وضوح این نکته را دریافت که کانون تصمیم گیری های استراتژیک و تعیین کننده در منطقه غرب آسیا، تهران است.
پس از آزادی حلب به عنوان دومین شهر با اهمیت در سوریه که از آن به عنوان «پیروزی استراتژیک» ارتش و نیروهای مردمی سوریه نیز یاد می شود و در واقع نمادی دیگر از مقاومت و ایستادگی است، در راستای بهره گیری سیاسی از دستاورد نیروهای مقاومت در میدان عملیاتی، نشست سه جانبه مسکو میان ایران، روسیه و ترکیه برگزار شد و در بیانیه پایانی آن بر لزوم حل مساله بحران سوریه از طریق دیپلماتیک و مبارزه جدی تر با تروریسم و گروه های افراط گرا در سوریه تاکید شد و آتش بسی را که امروز در سوریه شاهد هستیم را هم می توان ثمره همت و تلاش ستودنی نیروهای مقاومت درعرصه عملیاتی سوریه برشمرد و در واقع این مهم محقق نمی شد جز به پشتوانه دست پر ایران و نیروهای متحد دمشق که به واسطه پیشروی های نیروهای ارتش و مقاومت سوریه به خصوص در مساله آزادی حلب بدست آمده است.
تماس های تلفنی متعدد میان روسای جمهور و وزرای خارجه مسکو، تهران و آنکارا پس از تحولات مزبور یکی دیگر از اقدامات و تلاش های ایران و همپیمانان آن در عرصه دیپلماتیک برای هماهنگی هر چه بیشترمیان جبهه متحدان حکومت سوریه و هم افزایی در راستای مبارزه با تروریسم در آن کشور بوده است.
تعدد آمد و شدهای دیپلماتیک مقامات سوریه، عراق، ترکیه و روسیه به تهران جهت رایزنی های منطقه ای با ایران به خصوص درباره بحران سوریه و عراق که به طور قطع مهم ترین تحولات در این دو کشور رقم می خورد و مادامی که این دو کشور به ثبات سیاسی و امنیتی دست نیابند نمی توان انتظار داشت که دیگر کشورهای ناآرم و ملتهب منطقه هم روی آرامش را به خود ببینند، چرا که ملجأ و مأمن تروریست ها، امروز این دو کشور است.
روز گذشته سرلشکر «علی مملوک» رییس نهاد امنیت ملی و «ولید معلم» وزیر امور خارجه جمهوری عربی سوریه از طرفی و نوری المالکی معاون اول رئیسجمهور عراق ونخست وزیر سابق این کشور به تهران آمدند تا در خصوص آخرین وضعیت تحولات میدانی و سیاسی کشورهای متبوع خود که در خط مقدم مبارزه با تروریتس ها هم قرار دارند با تهران رایزنی و هماهنگی های لازم را با رأس «محور مقاومت» انجام دهند که این نیز در کنار دیگر شواهد و علایم، پیام های بسیاری را برای دوستان و دشمنان ما دارد.
این دست آوردها در ابعاد سیاسی و عملیاتی قطعا نتیجه دور اندیشی و «تفکر راهبردی ایران» در سیاست های اتخاذی خود در منطقه است، بایسته های رویکردی تهران از روز اول شکل گیری بحران در سوریه تا به امروز که حدود شش سال از آن می گذرد بدون تغییر مانده و ایران نشان داده که از عمق تحلیل بسیار خوبی در درک شرایط و تحولات منطقه ای برخوردار است.
ایران از ابتدا تاکید بر این نکته داشت که بحران در سوریه نه یک جنگ داخلی که «توطئه ای بین المللی»جهت ضربه وارد کردن به یکی از حلقه های کلیدی محور مقاومت است، تهران معتقد بوده و هست که نمی توان تررویسم را به خوب و بد تقسیم کرد، نمی توان به نام مبارز با تروریسم ائتلاف ضد داعش تشکیل داد و در خفا برای همان ها سلاح و مهمات فرستاد.
مقامات ایران بر این باور بودند که دخالت خارجی در تعیین سرنوشت سوریه امری است نپذیرفتنی و نهایتا باید مردم سوریه در فضایی آرام و به دور از تنش های سیاسی و امنیتی به پای صندوق رأی بیایند و رئیس جمهور خود را انتخاب کنند و با رفتن «بشار اسد» کاری از پیش نمی رود و امروز هم طرف های منطقه ای و بین المللی که پیشتر شرط کنار گذاشتن اسد را مقدمه حل بحران سیاسی سوره معرفی می کردند بر این امر واقف شده اند که بدون حضور اسد نمی توان با تروریسم و گروه های معارضه در سوریه مقابله کرد.
این نکته بسیار حائز اهمیت است که تنها کشوری که بر موارد فوق و اصول کلی سیاست های خود در قبال بحران سوریه تا کنون ثابت قدم مانده ایران است، برای پی بردن بیشتر به این دوام رویکرد باید نگاهی به سیاست های برخی نقش آفرینان در عرصه سوریه داشت، ترکیه بهترین نماد برای این سردرگمی است، از همین باب است که به رفتار امروز ترک ها هم خیلی نمی شود اعتماد کرد، اما به هر حال قرار گرفتن تهران در کانون رایزنی ها و تصمیم گیری ها به معنای این است که مقامات و فرماندهان کشورمان از ابتدا نقطه درستی را برای ایستادن انتخاب کرده اند. هیچ کارشناس منصف و مطلعی نیست که تایید نکند که به پشتوانه توفیقات میدانی در شام است که ما می توانیم به لحاظ دیپلماتیک میدان داری کنیم.
نظر شما